یک تازه مسلمان شده
| ||
باز هم سلام. دلم برای فضای اینجا بسیار تنگ شده بود. و دلتنگ همه شما دوستان خوبم شده بودم.. من همه زندگیم را به شما و کمک هاتون مدیونم... شما برای بزرگترین انتخاب من کمکم کردین و من بی نهایت از همتون ممنونم:) نزدیک یک سال هست که من مسلمان شدم و الان نزدیک یک ماهه که بزرگترین تصمیم زندگیم را گرفتم زهرا الان نزدیک یک ماهه ازدواج کرده.. اون هم با پسری از ایران! تمام این یک ماه را هم در حال انجام کارهای مقدماتی برای برگشت به ایران بودم... و چقدر سخت بود راضی کردن خانواده برای اینکه من برای همیشه ایران زندگی بکنم... به نظر من هیچ جای دنیا برای زندگی مثل ایران نمیشه! هیچ جای دنیا آرامش ایران را نداره... هیچ جای دنیا معنویت این سرزمین را نداره.. من با پسر عمویم که دو سال از من بزرگتر هست و اسمش محمد است ازدواج کردم.. و تصمیم گرفتم با محمد، یک زندگی جدید را در ایران شروع کنم.
خدایا! از تو بخاطر این یک سال اخیر و تمام اتفاقات شیرینش ممنونم.. تو همیشه با من مهربان بودی خدای من:)
توی این یک سال حس میکنم خیلی پخته شدم... و خیلی از بچگی هایم را کنار گذاشتم.. و حس کردن اینهمه تغییر خوب تو وجود خودم برایم خیلی لذت بخش و شیرین هست:)
ببخشید که نتونستم از اونطرف برایتان چیزی بنویسم. خیلی از دوستان خواسته بودن از روزهای اول ورودم به اسپانیا و عکس العمل اطرافیانم بنویسم.. چشم؛ به زودی از آن روزهای سخت اما شیرین هم مینویسم...
امیدوارم این فاصله و دوری چندماهه باعث نشده باشه من را فراموش کرده باشید... من که هیچوقت نمیتوانم شما را فراموش کنم.. امیدوارم شما هم هنوز من را یادتون باشه...
لطفا برای خوشبختی من و محمد هم دعا کنید.... لطفا برای ما دعا کنید که یک زندگی پر از معنویت داشته باشیم...
[ جمعه 93/4/6 ] [ 6:54 عصر ] [ (زهرا) sophie Noriia ]
|
بازدید امروز: 20 بازدید دیروز: 5 کل بازدیدها: 54399 |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |